☆☆ ماه رمان بهترین سایت دانلود رمان☆☆

سایت ماه رمان
  • ۰
  • ۰

ژانر: عاشقانه. تراژدی

تعداد صفحات: 592

بخشی از داستان:

خندهی پر صدام رو سریع جمع کردم.
-منظورم اینه تو تنهایی؟ هیچ پرستار دیگهای نیست؟
-از بخش آمارگیری پرستاران تشریف آوردین شما؟
-کیوان اینقدر من رو نخندون .
-چرا مگه بده؟ اتفاقاً بخند، سیاوش بیاد تقارن پیدا میکنی میری تو فاز گریه.
اومدم باز هم بخندم ولی نشد و دستهام رو گره کردم توی هم تا نلرزه و این از چشم کیوان دور نموند.
– چته خاطره؟ کم پیدا شدی، فکر نکن میخندم باهات گلهم یادم رفته.
خودکار دستش رو روی پروندهها انداخت و روی صندلی چرخید و مستقیم زل زد تو چشمهام، منمهیچی نیست؛ یعنی چی بگم! حق داری خیلی بد شدم میدونم.
داشتم آماده میشدم واسه یه گریهی حسابی. لبخند مهربونی مهمونم کرد، از همون لبخندهای خاص
برادرانه.
-نگفتی اون سبد چیه؟
بحث رو عوض کرده بود و کاش میشد بهش بگم خیلی دوستت دارم، بیشتر از همهی خواهرهای دنیا.
بغضم رو قورت دادم تا به وقتش حرف بزنیم و من آبغوره بگیرم.
-چای و شام. گفت نهار نخورده، من هم…
چشم گرد کرد و لبهاش رو کشید توی دهنش

لینک دانلود رمان کلیک کنید

  • ۹۹/۰۹/۱۹
  • ماه رمان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی