☆☆ ماه رمان بهترین سایت دانلود رمان☆☆

سایت ماه رمان
  • ۰
  • ۰

نویسنده: فهیمه رحیمی

زانر: عاشقانه

بخشی از داستان:

 

خواهش می کنم گریه نکنید. من خودم را نمی بخشم چون نتوانستم برای نجات آنها کاری انجام دهم. من اگر پسر بودم و قدرت مردانه داشتم. همان زمانکه زلزله رخ داد می توانستم کمکشان کنم و آنها تا صبح زیر آوار نمی ماندند. مادر اشکهایش را پاک کرد و گفت: اگر تو پسر هم بودی کاری از دستت ساخته نبود. فراموش نکن تو در آن زمان کودکی هفت ساله بودی. یک پسر بچه هفت ساله قادر نیست کارهایی که می گویی انجام دهد. تو نباید خودت را سرزنش کنی. تو باید به آنچه خدا مقدر کرده راضی باشی و بدانی که زندگی و مرگ آدمی به دست اوست. اراده ی خداوند چنین بود و با آن نمی شود جنگید.

لینک دانلود رمان کلیک کنید

  • ۹۹/۱۰/۲۱
  • ماه رمان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی